یلدا نام فرشتهای است، بالا بلند. با تنپوشی از شب و دامنی از ستاره. یلدا نرمنرمک با مهر آمده بود.
با اولین شب زمستان آمده و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان میکشد تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند.
یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه میرفت و لابهلای خوابهای زمین لالاییاش را زم...زمه میکرد. گیسوانش در باد میوزید و شب به بوی او آغشته میشد.
یلدا شبی از خدا پارهای آتش قرض گرفت. آتش که میدانی، همان عشق است. یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد. آتش در وجود یلدا بارور شد.
فرشتهها به هم گفتند: «یلدا آبستن است. آبستن خورشید. و هر شب قطرهقطره خونش را به خورشید میبخشد و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد ماند.»
فرشتهها گفتند: فردا که خورشید به دنیا بیاید، یلدا خواهد مُرد.
یلدا همیشه همین کار را میکند؛ میمیرد و به دنیا میآورد. یلدا آفرینش را تکرار میکند.
راستی، فردا که خورشید را دیدی، به یاد بیاور که او دختر یلداست و یلدا نام همان فرشتهای است که روزی از خدا پارهای آتش قرض گرفت.
سلام دوست عزیز. وب زیبایی داری.خیلی خوب کار کردی[لبخند] من یه وب ورزشی دارم که موضوع اون بیس بال ایران هست. اگه سری بزنی خوشحال میشم. اگه مایل باشی می تونیم تبادل لینک هم بکنیم. با تشکر[گل]
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام دوست عزیز.
وب زیبایی داری.خیلی خوب کار کردی[لبخند]
من یه وب ورزشی دارم که موضوع اون بیس بال ایران هست.
اگه سری بزنی خوشحال میشم.
اگه مایل باشی می تونیم تبادل لینک هم بکنیم.
با تشکر[گل]